تظاهرات بزرگ خیابانی در دو کشور فرانسه و ونزوئلا روی داده است و سیاست‌های دو رئیس‌جمهور مورد انتقاد قرار گرفته است؛ ولی تنها یکی از این دو کشور، مشروعیت‌اش توسط «دموکراسی» غربی و حتی شخص رئیس‌جمهور فرانسه رد شده است!
 
به گزارش راسخون به نقل از راشاتودی؛ دو کشور فرانسه و ونزوئلا در هفته‌های اخیر شاهد اعتراضات گسترده ضددولتی بوده‌اند. علت اعتراض‌ها در هر دو کشور نیز مشکلات اقتصادی و افزایش فشار مالی بر اکثریت جامعه است.
 
اما تنها در ونزوئلا، از رهبر منتخب مردم، نیکلاس مادورو خواسته شده است که از سمت خود کناره‌گیری کند و خوان گوایدو، رهبر مخالفان، را به عنوان رئیس‌جمهور موقت به رسمیت شناخته‌اند.
 
«دموکراسی خوبِ قدیمی» آمریکا و  اتحادیه اروپا به این سطح از دموکراسی نزول کرده است که خوان گوایدو (رهبر غیرمنتخب مردم) را به رسمیت شناخته است. آنها در حالی که عاشق گوایدو هستند، در مقابل به شدت از مادورو نفرت دارند.
 
در فرانسه ولی داستان متفاوت است. در اینجا معترضین خیابانی – جلیقه زردها – مایه ننگ هستند! آنها «پوپولیست» هستند! و حتی ادعا می‌شود که توسط روسیه خیابان‌های فرانسه بهم ریخته است!
 
از نظر آنها مردم ونزوئلا حق آمدن به خیابان‌ها برای اعتراض علیه رئیس‌جمهور خود را به علت سختی‌های موجود دارند، اما مردم فرانسه این حق را ندارند!
 
اگر بخواهیم نمک به زخم مجروحین گلوله‌های پلاستیکی بریزیم، باید بگوییم که امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری که بزرگ‌ترین اعتراضات را در فرانسه در نیم قرن اخیر را تجربه کرده است، در رأس حامیان رهبر غیرمنتخب مردم ونزوئلا، خوان گوایدو و آن هم با نام «دموکراسی» قرار گرفته است.
 
میزان محبوبیت ماکرون در اوایل ماه دساممبر به 18 درصد کاهش یافت، اما از بعد از این ماه به 30 درصد رسید. 73 درصد مردم فکر می‌کنند او اقتدارگراست (مفهومی که اغلب در مقابل دموکراسی و آزادی‌خواهی قرار می‌گیرد).
 
در نظرسنجی در ماه نوامبر، مردم ونزوئلا اعلام کردند از «توافق بر پایه مذاکره» برای حذف مادورو از سمتش حمایت خواهند کرد.
 
اینکه مردم این دو کشور نسبت به رئیس‌جمهور قانونی خود انتقادهایی دارند جای سوالی باقی نمی‌گذارد، ولی دلیل اینکه جامعه بین‌الملل برای برکنار شدن مادورو فشار می‌آورد، ولی برای ماکرون چنین فشاری وجود ندارد، دلیلش به تفاوت گستردگی مشکلات اقتصادی، یا نقض حقوق بشر و یا تفاوت در تعداد معترضین دو کشور برنمی‌گردد، بلکه همانطور که تاکیس فوتوپولوس، فیلسوف و اقتصادان نامیده است یک کشور (فرانسه) «نخبه فراملی» محسوب می‌شود، در صورتی که کشور دیگر (ونزوئلا) خیر!

ماکرون یک بانکدار سابق است که مأموریت الانش اصلاح اقتصاد فرانسه بر پایه خطوط اندیشه‌ای نئولیبرالی است. در سیاست خارجی نیز از اندیشه «مداخله‌گرایی لیبرالیسم» تبعیت می‌کند و نیروهای فرانسوی (به طور کاملا غیرقانونی) در سوریه هستند. فرانسه یکی از اعضای ناتو و متحد اصلی آمریکا است.

در مقابل مادرو یک راننده اتوبوس بوده است و اقتصاد کشورش بر پایه اندیشه سوسیالیستی بنا نهاده شده است. سیاست خارجی آن به شدت ضد امپریالیستی است. ونزوئلا متحد روسیه و مخالف با ایالات متحده آمریکاست. مادورو با «تغییر رژیم» در سوریه مخالف است.

نیاز نیست آلبرت انیشتین باشیم تا متوجه شویم که این نوع برخورد با دو رئیس جمهور، همانطور که فوتوپولوس گفته است به دلیل  «نظم نوین جهانی» است؛ که قدرت‌های جهانی را کنار ماکرون و در مقابل مادورو قرار می‌دهد.

ماکرون ممکن است مورد خشم و غضب میلیون‌ها هم‌وطن خود باشد، ولی او مورد خشم و غشب قدرت‌های حال حاضر غربی نیست؛ ولی مادورو است. نخبگان فراملی (به اصلاح نظم نوین جهانی) می‌خواهند که ماکرون بماند؛ ولی در مقابل برای به دست آوردن دارایی‌ها و نفت ونزوئلا آنها (نظم نوین جهانی) مصر هستند که مادورو برود.

این مسئله می‌تواند توضیحی باشد بر اینکه چرا بخش اعظم پوشش رسانه‌ای  رسانه‌های مختلف از اعتراضات در ونزوئلا، با معترضین هم‌دردی و همراهی می‌کنند؛ حتی با آنکه اقدامات خشونت‌آمیز توسط معترضین صورت می‌گیرد. این درحالی است که پوشش رسانه‌ای در مورد اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه بایکوت خبری است.

اگر با این استدلال که نیکولاس مادورو نمی‌تواند رئیس‌جمهور قانونی این کشور باشد، به این دلیل که مردم ونزئلا نسبت به او معترض هستند، پس به این ترتیب تقریبا هیچ‌یک از رهبران کنونی جهان «مشروع» نیستند!

به زبان ساده‌تر، اگر قدرت‌های جهانی می‌گویند «مادورو باید برود»، پس به این ترتیب، با همین استدلال و توجیه، ماکرون و ترامپ (به دلیل اعتراض مردم علیه سیاست های آنها) هم باید بروند.